در شبکه های اجتماعی هوادار ما باشید
صفحه اصلی تالار گفتمان آرشیو عضویت ورود نقشه سایت خوراک تماس با ما طراح قالب نیوخانه - راهنمای خرید مترجم قالب
بلوک راست
موضوعات
  • پیامک ها
  • تفریح و سرگرمی
  • تصاویر
  • داستان
  • کارت پستال
  • آهنگ پیشواز
  • عکس بازیگران زن ایرانی
  • موزیک
  • فول آلبوم خوانندها
  • فیلم و سریال ایرانی
  • کلیپ
  • مداحی
  • آرایش و زیبایی
  • نرم افزار و بازی
  • دکوراسیون خانه و آشپزخانه
  • آرشیو
    لینک های دوستان
    نظرسنجی
    نظر شما در مورد این سایت چیست؟

    بلوک راست
    فیکس
    بلوک وسط
    آخرین ارسالی های انجمن

    در جهان مثل غریبانم نمیدانم چرا؟

    299 بازدید جمعه 10 خرداد 1392 شعر های عاشقانه,
    لایک: نتیجــــه : 0 امتیــــاز توســـط 0 نفـــر ، مجمـــوع امتیــــاز : 1

    در جهان مثل غریبانم نمیدانم چرا؟ 
    روز و شب سر در گریبانم نمیدانم چرا؟

    هرکه را جای محبت جان فدایش میکنم 
    مثل عقرب میزند نیشم نمیدانم چرا؟

    عشق (بی منت) برتره

    258 بازدید جمعه 10 خرداد 1392 عاشقانه,
    لایک: نتیجــــه : 0 امتیــــاز توســـط 0 نفـــر ، مجمـــوع امتیــــاز : 0

    روزی خورشید و باد با هم در حال گفتگو بودن و هر کدوم نسبت به اون یکی ابراز برتری میکرد، باد به خورشید می گفت که من از تو قویتر هستم، خورشید هم ادعا میکرد که اون قدرتمندتره . گفتن بیایم امتحان کنیم، خب حالا چه طوری؟ دیدن مردی در حال عبور بود که کتی به تن داشت . باد گفت که من میتونم کت اون مرد رو از تنش در بیارم ، گفت پس شروع کن.

    باد وزید و وزید، با تمام قدرتی که داشت به زیر کت این مرد می کوبید،در این هنگام مرد که دید نزدیکه کتش رو از دست بده،دکمه های اونو بست و با دو دستش هم اونو محکم چسبید.باد هر چه کرد نتونست کت مرد رو از تنش بیرون بیارهو با خستگی تموم رو به خورشید کرد و گفت:عجب آدم سرسختی بود، هر چی تلاش کردم موفق نشدم،مطمئن هستم که تو هم نمی تونی

    خورشید گفت تلاشم رو می کنم و شروع کرد به تابیدن،پرتوهای پر مهرش رو بر سر مرد بارید و اونو گرم کرد.مرد که تا چند لحظه قبل با تمام قدرت سعی در حفظ کتش داشت دید که ناگهان هوا تغییر کرده و با تعجب به خورشید نگاه کرد،دید از اون باد خبری نیست، احساس آرامش و امنیت کرد.

    با تابش مدام و پر مهر خورشید اون هم گرم شد و دید که دیگه نیازی به اینکه کت رو به تن داشته باشه نیست،بلکه به تن داشتن اون باعث آزار و اذیت اون می شه.به آرومی کت رو از تنش در آورد و روی دستش گذاشت

    باد سر به زیر انداخت و فهمید که:خورشید پر عشق و محبت که بی منت به دیگران پرتوهای خودش رو می بخشه ، بسیار از اون که می خواست به زور کاری رو به انجام برسونه قویتره.باز هم عشق (بی منت) برتره….

    می دونستم رفتن تو دیگه برگشتی نداره

    227 بازدید جمعه 10 خرداد 1392 شعر های عاشقانه,
    لایک: نتیجــــه : 0 امتیــــاز توســـط 0 نفـــر ، مجمـــوع امتیــــاز : 2

    عکس عاشقانه

    از همون لحظه که گفتی میرم اما برمی گردم

    می دونستم که یه عمری باید دنبالت بگردم

    چه خیال باطلی بود دل به عشق تو سپردن

    شبا با یاد و خیالت تا به هر سپیده مردن

    می دونستم رفتن تو دیگه برگشتی نداره

    شب بی تو بودن من دیگه فردایی نداره

    تو رو تو قصه نوشتن تو رو تو غزل سرودن

    از تو گفتن از تو خوندن با تو بودن از تو سرودن

    با تو از همه بریدن با تو به فردا رسیدن

    ازلبات عشقو شنیدن با تو لحظه ها رو دیدن

    به سیاهی چشمانم نگاه کن !

    131 بازدید جمعه 10 خرداد 1392 شعر های عاشقانه,
    لایک: نتیجــــه : 0 امتیــــاز توســـط 0 نفـــر ، مجمـــوع امتیــــاز : 2

    عکس عاشقانه فانتزی

    شب درچشمان منست،به سیاهی چشمانم نگاه کن.
    روز درچشمان منست،به سپیدی چشمانم نگاه کن

    شب و روز در چشمان منست،به چشم هایم نگاه کن
    پلک اگر فروبندم،جهانی در ظلمات فرومی رود…

    دان دوستت دارم گرچه پایان راه را نمیدانم

    142 بازدید جمعه 10 خرداد 1392 جملات عاشقانه,
    لایک: نتیجــــه : 0 امتیــــاز توســـط 0 نفـــر ، مجمـــوع امتیــــاز : 0

    ای سر چشمه ی محبت

    ای عشق واقعی

    چگونه ستایشت کنم در حالی که قلبت از محبت بی نیاز است

    چگونه ببوسمت وقتی که عشقت در وجودم جاری میشود

    بگذار نامت را تکرار کنم نامت زیباست دلنشین است

    چه داشته ای که اینگونه مرا طلسم کرده ای

    من اینگونه نبودم تو عشق را با من آشنا کردی

    تو هوای دلم را با طراوت کردی

    زمانی که با تو هستم به آسمان به بیکران پرواز میکنم

    پس بدان دوستت دارم گرچه پایان راه را نمیدانم

    وقتی آسمونِ چشام خواست بباره تنهام نذار ! -

    166 بازدید جمعه 10 خرداد 1392 جملات عاشقانه,
    لایک: نتیجــــه : 0 امتیــــاز توســـط 0 نفـــر ، مجمـــوع امتیــــاز : 0

    عکس متحرک

    یادته یه روزی بهم گفتی:

    هر وقت خواستی گریه کنی برو زیرِ بارون که نکنه نامردی اشک هاتو ببینه و بهت بخنده

    گفتم: اگه بارون نیومد چی؟؟؟

    گفتی: اگه چشم های قشنگ تو بباره آسمون گریه ش میگیره

    گفتم: یه خواهش دارم؛ وقتی آسمونِ چشام خواست بباره تنهام نذار

    گفتی: باشه….

    حالا امروز من دارم گریه می کنم اما آسمون نمی باره

    و تو هم اون دور دورا ایستادی و داری بهم می خندی!!!

    داستان دو مرد بیمار

    122 بازدید جمعه 10 خرداد 1392 آموزنده,
    لایک: نتیجــــه : 0 امتیــــاز توســـط 0 نفـــر ، مجمـــوع امتیــــاز : 0

    در بیمارستانی ، دو مرد بیمار در یک اتاق بستری بودند. یکی از بیماران اجازه داشت که هر روز بعد از ظهر یک ساعت روی تختش بنشیند . اما بیمار دیگر مجبور بود هیچ تکانی نخورد و همیشه پشت به هم‌اتاقیش روی تخت بخوابد.
    آنها ساعت‌ها با یکدیگر صحبت می‌کردند، از همسر، خانواده، خانه، سربازی یا تعطیلاتشان با هم حرف می‌زدند.

    هر روز بعد از ظهر ، بیماری که تختش کنار پنجره بود ، می‌نشست و تمام چیزهایی که بیرون از پنجره می‌دید برای هم ‌اتاقیش توصیف می‌کرد. بیمار دیگر در مدت این یک ساعت ، با شنیدن اوصاف دنیای بیرون ، روحی تازه می‌گرفت.

    گفته های مرد کنار پنجره چنین بود:این پنجره ، رو به یک پارک بود که دریاچه زیبایی داشت مرغابی‌ها و قوها در دریاچه شنا می‌کردند و کودکان با قایقهای تفریحی‌شان در آب سر گرم بودند. درختان کهن ، به منظره بیرون ، زیبایی خاصی بخشیده بود و تصویری زیبا از شهر در افق دوردست دیده می‌شد.

    همان طور که مرد کنار پنجره این جزئیات را توصیف می‌کرد ، هم‌اتاقیش چشمانش را می‌بست و این مناظر را در ذهن خود مجسم می‌کرد.

    روزها و هفته‌ها سپری شد.یک روز صبح ، پرستاری که برای حمام کردن آنها آب آورده بود ، جسم بی‌جان مرد کنار پنجره را دید که با آرامش از دنیا رفته بود . پرستار بسیار ناراحت شد و از مستخدمان بیمارستان خواست که مرد را از اتاق خارج کنند.

    مرد دیگر تقاضا کرد که تختش را به کنار پنجره منتقل کنند . پرستار این کار را با رضایت انجام داد و پس از اطمینان از راحتی مرد، اتاق را ترک کرد.آن مرد به آرامی و با درد بسیار ، خود را به سمت پنجره کشاند تا اولین نگاهش را به دنیای بیرون از پنجره بیندازد . بالاخره او می‌توانست این دنیا را با چشمان خودش ببیند.در کمال تعجب ، او با یک دیوار مواجه شد.

    مرد ، پرستار را صدا زد و پرسید که چه چیزی هم‌اتاقیش را وادار می‌کرده چنین مناظر دل‌انگیزی را برای او توصیف کند !

    پرستار پاسخ داد: شاید او می‌خواسته به تو قوت قلب بدهد. چون آن مرد اصلا نابینا بود و حتی نمی‌توانست دیوار را ببیند.

    نمیدانم زندگی چیست؟

    131 بازدید جمعه 10 خرداد 1392 جملات عاشقانه,
    لایک: نتیجــــه : 0 امتیــــاز توســـط 0 نفـــر ، مجمـــوع امتیــــاز : 0

    عکس عاشقانه فانتزی

    نمیدانم زندگی چیست؟؟ اگر زندگی شکستن سکوت است سالهاست که من سکوت را شکسته ام.

    اگر زندگی خروش جویبار است سالهاست که من در چشمه ی جوشان زندگی جوشیده ام.

    اما این نکته را فراموش نمی کنم که زندگی بی وفاست.

    زندگی به من آموخت که چگونه اشک بریزم اما اشکانم به من نیاموخت که چگونه زندگی کن….

    کاش قلبم درد تنهایی نداشت -

    139 بازدید جمعه 10 خرداد 1392 شعر های عاشقانه,
    لایک: نتیجــــه : 0 امتیــــاز توســـط 0 نفـــر ، مجمـــوع امتیــــاز : 1

    عکس عاشقانه فانتزی

    کاش قلبم درد تنهایی نداشت 
    چهره ام هرگز پریشانی نداشت

    برگ های آخر تقویم عشق
    حرفی از یک روز بارانی نداشت

    کاش می شد راه سرد عشق را 
    بی خطر پیمود و قربانی نداشت

    عشـــق بی پایان (داستان کوتاه) -

    129 بازدید جمعه 10 خرداد 1392 عاشقانه,
    لایک: نتیجــــه : 0 امتیــــاز توســـط 0 نفـــر ، مجمـــوع امتیــــاز : 0

    پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند . .  .  پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: “باید ازت عکسبرداری بشه تا مطمئن بشیم جائی از بدنت آسیب دیدگی یا شکستگی نداشته باشه “  پیرمرد غمگین شد، گفت خیلی عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست

    پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند . او گفت : همسرم در خانه سالمندان است. هر روز صبح من به آنجا می روم و صبحانه را با او می خورم. امروز به حد کافی دیر شده نمی خواهم تاخیر من بیشتر شود ! یکی از پرستاران به او گفت : خودمان به او خبر می دهیم تا منتظرت نماند . پیرمرد با اندوه گفت : خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد . چیزی را متوجه نخواهد شد ! او حتی مرا هم نمی شناسد

    پرستار با حیرت گفت: وقتی که نمی داند شما چه کسی هستید، چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می روید؟! پیرمرد با صدایی گرفته،به آرامی گفت: اما من که می دانم او چه کسی است



    بلوک وسط
    بلوک چپ
    ورود به سایت
    عضویت سریع
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    آمارگیر
      آمار مطالب
      کل مطالب : 3102
      کل نظرات : 116
      آمار کاربران
      افراد آنلاين : 3
      تعداد اعضا : 671
      آمار بازديد
      بازديد امروز : 1,860
      بازديد ديروز : 277
      بازديد کننده امروز : 95
      بازديد کننده ديروز : 143
      گوگل امروز : 0
      گوگل ديروز: 0
      بازديد هفته : 3,997
      بازديد ماه : 7,556
      بازديد سال : 53,245
      بازديد کلي : 2,914,201
      اطلاعات شما
      آي پي : 3.135.222.253
      مرورگر : Safari 5.1
      سيستم عامل :
    بلوک چپ
    فیکس
    مطالب جدید
    • خرید و قیمت جاکفشی دیواری و ایستاده
    • مدل بلوز و سارافون زنانه تابستان 2015
    • عکسهای مدل لباس کره ای 2015
    • عکسهای عاشقانه فانتزی 2015
    • مدل عینک آفتابی زنانه 2015
    • فال روز جمعه 12 تیرماه 1394
    • ۳ سوالی که در اولین جلسه آشنایی حتماً باید بپرسید
    • همه چیز درباره خود ارضایی در زنان
    • مدل لباس مجلسی زنانه 2015
    • گاهی بهتر است زنان برای رابطه جنسی پیشقدم شوند
    • مدل صندل های شیک تابستان 94
    • فال روز سه شنبه 9 تیرماه 1394
    • مدل های شیک لباس زنانه 2015
    • آموزش آرایش بنفش چشم
    • نکاتی مفید درباره مسائل جنسی
    • فال روز شنبه 6 تیرماه 1394
    • جدیدترین مدل مو های کوتاه 2015
    • موانعی برای عشق ما
    • مدل پیراهن دختر بچه ها تابستان 94
    • مدل مانتوهای شیک تابستانه 2015
    مطالب پربازدید
    • عکسهای کیک تولد جدید 92
    • تصاویر زیبای کیک سالگرد ازدواج 2013
    • عکس های متحرک واقعی
    • عکس های گل رز متحرک
    • عکس های عاشقانه جدید از دختران فانتزی
    • عکس های عاشقانه احساسی دو نفره
    • عکس های عاشقانه فانتزی دختر و پسر 2013
    • عکس های عاشقانه فانتزی دختر و پسر
    • تصاویر کیک تولد جدید 2013
    • تصاویر متحرک عاشقانه واقعی
    • عکسهای عاشقانه کارتونی دختر تنها
    • تصاویر متحرک عاشقانه واقعی
    • عکسهای خاص عاشقانه تو ماشین
    • مدل مانتو کره ای 2013
    • عکسهای عاشقانه دختر تنها
    • عکسهای زیبای عاشقانه گل رز
    • تصاویر کیک تولد 1392
    • مدل لباس کره ای دخترانه جدید
    • عکس عاشقانه دختر و پسر
    • عکسهای فانتزی عاشقانه از دختر و پسر
    مطالب تصادفی
    • این سکوت لعنتی...
    • خرید شال جادویی
    • خرید اینترنتی بازی اورجینال PES 2014
    • دانلود رمان عاشقانه تو را من چشم در راهم
    • دانلود آهنگ جدید و بسیار زیبای پویا بیاتی به نام یه حالی دارم
    • زنان در چه سنی میل جنسی بالاتری دارند
    • دانلود آهنگ جدید و فوق العاده زیبای فرزاد فرزین به نام جنون
    • جملات عاشقانه کوتاه با عکس
    • دانلود آهنگ جدید و فوق العاده زیبای علی زیبایی ( تکتا ) به نام دنیا تنگه دلم
    • خسته شدم
    • عکسهای متحرک عاشقانه واقعی 2015
    • عاشقی یکبار مصرف نیست
    • بیهوده میگردم به دنبالت
    • تصاویر متحرک فانتزی تولد جدید 1392
    • خرید پستی تل مو جادویی
    • تصاویر پرستو صالحی دی ماه 92
    • دانلود آهنگ جديد و فوق العاده زیبای علی اصحابی و امین عطایی به نام شب اول جدایی
    • دانلود رمان تپش عشق
    • عکسهای عاشقانه جدید دو نفره
    • آخرین سهم