همیشه مثله بارون باش

اما هیچوقت چشم کسی رو بارونی نکن 

شاید برایش تنها ترینی ...

صبر کردن دردناک است 

و فراموش کردن دردناک تر

 ولی از این دو دردناک تر این است که ندانی باید صبر كنی یا فراموش

I wish I was your lover  كاش معشوق تو بودم

You know I got this feeling that I just can’t hide   میدونی یك احساسی دارم كه نمی تونم پنهان كنم

I try to tell you how I feel سعی می كنم كه بهت بگم احساسم چیه

I try to tell you about I’m me   سعی می كنم بهت بگم من خودم هستم

Words don’t come easily  كلمات به آسانی نمی آیند

برای خواندن تمامی اصطلاحات عاشقانه به ادامه مطلب بروید

اولين روز که چشمامو وا کردم ديدم يکي کنارم نشسته

داشت به چشمام نگاه ميکرد بهش گفتم تو کي هستي؟

گفت: من پيشت ميمونم ولي بهت نميگم کي هستم

گفتم : تا هميشه پيشم ميموني

گفت : آره

گفتم : باهام بازي ميکني؟

گفت : نه

گفتم : واسه چي؟

گفت : من فقط پيشت ميمونم ولي کاري واست نميکنم

برای خواندن متن کامل به ادامه مطلب بروید 

حواست هست !

صدای هق هق گریه هایم..

از گلویی می آید كه تو از رگش به من نزدیك تری!!

خــدا . . .

به چشمای خودت قسم دیگه بهت نمی رسم

وصال تو خیالیه وای که دلم چه حالیه

یادت میاد بهارمون دل ها ی بی قرارمون؟

قایم شدن تو کوچه ها دور از نگاه بچه ها

 برای خواندن بقیه دکلمه به ادامه مطلب بروید 

ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﯿﺪﺍﺭﻡ

ﺍﻣﺎ ﺑﻨﺪﯼ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﺑﺮ ﭘﺎﻫﺎﯾﺖ

ﻋﺸﻖ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺗﻮ

ﺑﺎﻝ ﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺮﯾﺪﻧﺖ

ﺁﺭﺯﻭﯼ ﻣﻦ

ﺍﻭﺝ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﻭﯾﺎﯼ ﺗﻮﺳﺖ

برای خواندن متن کامل به ادامه مطلب بروید

دوست داشتن یعنی ؛

حتی وقتی که هم مثل سگ و گربه به جون هم افتادیم ،

شب پیام بدی : آشتی نکردیما ...

من بدون تو خوابم نمیبره ...!

.

.

. 

آیین عشق بازی دنیا عوض شده است / یوسف عوض شده است ، زلیخا عوض شده است

حق داشتی مرا نشناسی به هر طریق / من همچنان همانم و دنیا عوض شده است

برای خواندن تمامی اس ام اس ها به ادامه مطلب بروید

چقــــــــد سختـــــه . . .

تــــــــو هق هق گریه هــــــــات

نفس کــــــــم بیــــــــاری

امــــــــــا . . .

عشـــقت به یکی دیگــــــــه بگــــــــه نفســــــــم .....

خیلــﮯ سختـﮧ

عاشق کســـﮯ باشـﮯ که حتـﮯ روحشم خبر نـداره !!!!!

اما خیلی شیرینـﮧ کـﮧ

یـــــواشکـﮯ ...!!

عاشقانـــــــﮧ ...!!

نگاش کنـﮯ و بگـﮯ:

آخـﮧ لامصب خیلـﮯ دوست دارمممم ...

یـآدش بــخیـر
یـــک روز بــود کـه دلِ سنگـم
بـآ دیدنِ اسمـــَش رویِ گــوشی می لرزید . . .

واژه ها قد نمیدهند ارتفاع دلتنگیم را

من فقط سایه ی نبودنت را

برروی سقف اتاقم به نظاره نشسته ام

تا تو هستی که دستانم را بگیری،

آرزو میکنم هر روز زمین بخورم!

کاش تابستانها هم برفی بود !

زیر باران قدم میزنم و فکر میکنم

تا شاید فرق اشک و آب دیگر معلوم نباشد///

گاهی باران همه دغدغه اش باران نیست

گاهی از غصه ی تنها شدنش می بارد

گذاشتــم به دارم بکشنــد!

بــی گنــاه بـــودم اما…. 

حوصلـــه اثبـــاتش را نـــداشتم…!

دلتنگــــی پـیــچـیـــــــــده نـیـســتــــــــ . . . !

یــــکـــــــ دل . . . !

یــکـــــــ آســـــمـــــان . . . !

یــکـــ بــــــغـــــض . . . !

و آرزو هـای تـــرکـــــــ خـــــــورده . . . !

بــه هـمــیـــن ســـــــادگـــــــی

دمـــــش گـــــــــرم… 

باران را می گـــــــویم…

به شـــــــانه ام زد و گفت:

خســته شــــــــــدی….

تو اســـتراحـــــت کن من می بارم….

فرقی ندارد
سقفی بالای سرم باشد یا نه
وقتی چهار دیواری دستانت مال من است

غمگينم...

همانند مرد هزار چهره كه ميگفت:

نميدونم چرا هي تو زندگيم نميشه...