نگاه تـــــو
165 بازدید پنجشنبه 09 خرداد 1392 جملات عاشقانه,تــــو
با نـــــان داغ افطار می کنی !
و مـــن
با نگاه تــــــــــــو !!
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
محرم ماه آن عبدخدا | 0 | 224 | love77 |
دوست يابي | 3 | 317 | paniiiz |
بسلامتی خودم | 2 | 423 | golemaryam |
عکس سلفی سردار آزمون بعد از برد با تماشاگران ایران | 1 | 298 | farzad |
بسلامتی.... | 0 | 322 | love77 |
تو اینجایی ! کنار دستم .. | 0 | 314 | roya72 |
لیورپول مشتری جدید سردار آزمون | 0 | 397 | farzad |
آرسنال خواستار جذب سردار آزمون شد | 0 | 347 | farzad |
علی کریمی: برای بازگشت به پرسپولیس امید دارم/ پرسپولیس هنوز شانس قهرمانی دارد | 0 | 297 | farzad |
علی کریمی در پاسخ به کیروش: آمادهام! | 0 | 302 | farzad |
تــــو
با نـــــان داغ افطار می کنی !
و مـــن
با نگاه تــــــــــــو !!
این همه گریه نکن
غصه دنیا رو نخور
اونی که رفته دیگه رفته
عاشق تو نیست
میدونم سخته ولی
باید فراموشش کنی
حتی فکرشم نکن
اون دیگه لایق تو نیست
دیگه چشم به راه نمون
دیگه بسه انتظار
این همه کار خداست
حکمتی داره کم نیار
فکر فرداتو بکن
زندگیتو دادی به باد
عمرتو پای دل بی رحمو سنگ اون نذار
فرض کنید زندگی همچون یک بازی است
قاعده این بازی چنین است که
بایستی پنج توپ را در آن واحد در هوا نگهدارید
و مانع افتادنشان بر زمین شوید.
جنس یکی از آن توپها از لاستیک بوده و باقی آنها شیشه ای هستند .
پر واضح است که در صورت افتادن توپ پلاستیکی بر روی زمین ،
دوباره نوسان کرده و بالا خواهد آمد ،
اما آن چهار توپ دیگر به محض برخورد ، کاملا شکسته و خرد میشوند.
آن چهار توپ شیشه ای عبارتند از خانواده ، سلامتی ، دوستان و روح خودتان
و توپ لاستیکی همان کارتان است.
کار را بر هیچ یک از عوامل فوق ترجیح ندهید،
چون همیشه کاری برای کاسبی وجود دارد
ولی دوستی که از دست رفت دیگر بر نمیگردد،
خانواده ای که از هم پاشید دیگر جمع نمیشود،
سلامتی از دست رفته باز نمیگردد
و روح آزرده دیگر آرامشی ندارد.
امواج زندگی را بپذیر ،
حتی اگر گاهی تو را به قعر دریا ببرند ،
آن ماهی آسوده که همیشه بر سطح آب میبینی ،
مرده است…
هی تو!
گیرم که تمام شب را گریه کرده باشی ،
گیرم که جای خالی یک آغوش ،
تا خود ِ صبح دستش را دور گلویت فشرده باشد .
اشک هایت را با دست های خودت ،
با همین دستمال چرک تنهایی پاک کن ،
که همه ی رهگذران این خیابان شلوغ مثل تو تنهایند…!
خسته از باور کردن هر آنچه به خوردم داده اند .
دست عروسک خواهرم را میگیرم و به زیر تختم میروم و با او درد و دل میکنم .
گاهی از چشم های خود افتادن ، از هر سقوطی بدتر است .
چای سرد شده ات را بالا بگیر و به این عروسک اعتماد کن .
او بی زبان تر از این حرف هاست که تو را لو دهد !
از جدا شدن نوشتی رو تن زخمی هر برگ
گریه کردم و نوشتم نازنینم یا تو یا مرگ
به تو گفتم باورم کن میون این همه دیوار
تو با خنده نوشتی هم قفس خدانگهدار
خدایا
جای سوره ای به نام ” عشق ” در قرآنت خالیست ،
که اینگونه آغاز میگردد :
و قسم به روزی که قلبت را می شکنند و جز خدایت مرهمی نخواهی یافت .
خدایا
فاصله ها هیچوقت دوست داشتن را کمرنگ نمیکنند بلکه دلتنگی را بیشتر میکند .
خدایا
چرا دل های پاک خطا نمی کنند ،
فقط سادگی می کنند و امروز سادگی پاکترین خطای دنیاست .
خدایا
برای خرید عشق هر کس هر چه داشت گذاشت .
دیوانه هیچ نداشت و گریست
گمان کردند چون هیچ ندارد می گرید
اما هیچ کس ندانست که بهای عشق اشک است !
چقدر دلم می خواهد نامه بنویسم
تمبر و پاکت هم هست
و یک عالمه حرف
کاش کسی جایی منتظرم بود…
گاهی با یک قطره ، لیوانی لبریز می شود
گاهی با یک کلام ، قلبی آسوده و آرام می گیرد
گاهی با یک کلمه ، یک انسان نابود می شود
گاهی با یک بی مهری ، دلی می شکند
مواظب بعضی یک ها باشیم !
در حالی که ناچیزند ، همه چیزند.
لبخند ، لطیفترین و زیباترین سخن است برای آنکه بگویی:
“دوستت دارم”لبخند
چقدر سخت است که ببینی غریبه ها بهتر از آن یک نفر ،
احساست را می فهـمـنـد … .
من آن شمعم که با سوز دل خویش
فروزان میکنم ویرانه ای را
اگر خواهم که خاموشی گزینم
پریشان می کنم کاشانه ای را
آهنگ زنگ من روی موبایلت با بقیه فرق داشت
ولی آهنگ زنگت رو موبایلم مثل بقیه بود!
تو به خاطر اینکه بفهمی منم
و من به خاطر اینکه با هر زنگ فکر کنم تویی
شیشه ای میشکند
یک نفر می پرسد
که چرا
شیشه شکست؟
یک نفر میگوید:
شاید این رفع بلاست
دیگری میپرسد
شیشه پنجره را باد شکست؟
دل من سخت شکست
هیچ کس هیچ نگفت
غصه ام را نشنید
از خودم می پرسم:
ارزش قلب من از شیشه پنجره هم کمتر بود؟!
تو همچون روز های سرد زمستان
گاهی خشمگین بودی و گاه زلال مثل باران
تو با زلالی و پاکی ظاهری خود
آدم هــا بـرای هــم سنگ تمــام مـی گذارنــد،
امــا نـه وقتــی کــه در میانشــان هســتی،
نــــــــه…
آنجــا کــه در میــان خـاک خوابیــدی،
“سنـــگِ تمــام” را می گذارنـد و مــی رونــد !!!
دست گلی را که می خواهی بعد از مرگ برایم بیاوری…
همین حالا تا زنده هستم به من هدیه کن!
اگر روزی بر سر مزارم آمدی
یک وقت حرف این و آن را برایم نیاوری
کمی از خودت بگو
کمی از عشق تازه ات بگو
بگو که بیشتر از من دوستت دارد
بگو که دشت شقایق مسافر دیگری هم دارد
نگاهی به شمع نیمه جان مزارم کن
سوختنش را ببین بیشتر نگاهش کن
با اینکه میداند لحظه ای دیگر می سوزد و میمیرد
ولی می جنگد تا نیمه جان به دست باد نمیرد
می جنگد تا لحظه ای بیشتر سنگ قبرم را روشن کند
می ماند و می سوزد تا سوختنم را باور کند …
بقیه در ادامه مطلب
کاش بودی و میفهمیدی وقت دلتنگی یک آه چه وزنی دارد!
لطفاهی نپرس دلتنگی چه معنی دارد؟!
دلتنگی معنی ندارد… درد دارد…
بقیه در ادامه مطلب>>>>>>
برای دلم، گاهی مادری مهربان میشوم، دست نوازش بر سرش میکشم میگویم: «غصه نخور، میگذرد…»
برای دلم، گاهی پدر میشوم، خشمگین میگویم: «بس کن دیگر بزرگ شدی…»
گاهی هم دوستی میشوم مهربان، دستش را میگیرم میبرمش به باغ رویا…
دلم، از دست من خسته است…