135 بازدید جمعه 10 خرداد 1392 جملات عاشقانه,
صدای قلب نیست ...
صدای پای توست که شب ها در سیــــــنه ام میدوی ...
کافیست کمی خسته شوی
کافیست بایستی ...
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
محرم ماه آن عبدخدا | 0 | 224 | love77 |
دوست يابي | 3 | 317 | paniiiz |
بسلامتی خودم | 2 | 422 | golemaryam |
عکس سلفی سردار آزمون بعد از برد با تماشاگران ایران | 1 | 298 | farzad |
بسلامتی.... | 0 | 322 | love77 |
تو اینجایی ! کنار دستم .. | 0 | 314 | roya72 |
لیورپول مشتری جدید سردار آزمون | 0 | 397 | farzad |
آرسنال خواستار جذب سردار آزمون شد | 0 | 347 | farzad |
علی کریمی: برای بازگشت به پرسپولیس امید دارم/ پرسپولیس هنوز شانس قهرمانی دارد | 0 | 297 | farzad |
علی کریمی در پاسخ به کیروش: آمادهام! | 0 | 302 | farzad |
صدای قلب نیست ...
صدای پای توست که شب ها در سیــــــنه ام میدوی ...
کافیست کمی خسته شوی
کافیست بایستی ...
وقتي که ديگر نبود من به بودنش نيازمند شدم
وقتي که ديگر رفت به انتظار آمدنش نشستم
وقتي ديگر نمي توانست مرا دوست بدارد من او را دوست داشتم
وقتي او تمام شد من آغاز شدم
و چه سخت است تنها متولد شدن مثل تنها زندگي کردن مثل تنها مردن
پـسـری کِ بـا عـشـقـش
مـثـلِ یِ پـرنـسـس رفـتـار مـی کـنـه ،
ثـابـت مـی کـنـه کِ تـو دسـتایِ یِ مـلـکـه بـزرگ شـده (!)
نگاه کن!
آن دور دستها ...
یکی تنها به انتظار ایستاده ...
لبخندی عاشقانه را !
دستی برایش تکان بده ...
تا بشکند حصار سنگی تنهایی اش!
اگر مدیر بودم یکی از شرایط ثبت نام را عشق می گذاشتم
اگر دبیر ریاضی بودم عشق را با عشق جمع می کردم
اگر معمار بودم قصری از عشق می ساختم
اگر سارق بودم فقط عشق می دزدیدم
اگر بیمار بودم تنها شربتی که می نوشیدم فقط شربت عشق بود
اگر درجه دار بودم فقط به عشق سلام می دادم
اگر پلیس بودم هرگز عشق را جریمه نمی کردم
اگر خلبان بودم در اسمان عشق پرواز می کردم
اگر دبیر ورزش بودم به بچه ها می گفتم با عشق نرمش کنید
اگر خواننده بودم فقط از عشق می خواندم
اگر ناخدا بودم همیشه در ساحل عشق لنگر می انداختم
اگر نجار بودم عشق را قاب می گرفتم
آدمهای ساده را دوست دارم.
همان ها که بدی هیچ کس را باور ندارند.
همان ها که برای همه لبخند دارند.
همان ها که همیشه هستند، برای همه هستند؛ عمرشان کوتاه است.
بس که هر کسی از راه می رسد یا ازشان سوء استفاده می کند
یا زمینشان میزند یا درس ساده نبودن بهشان می دهد.
آدم های ساده را دوست دارم.
بوی ناب “آدم” می دهند…!
روزگاریست همه عرض بدن می خواهند
همه از دوست فقط چشم و دهن می خواهند
دیو هستند ولی مثل پری می پوشند
گرگ هایی که لباس پدری می پوشند
آنچه دیدند به مقیاس نظر می سنجند
عشق ها را همه با دور کمر می سنجند
خوب طبیعیست که یکروزه به پایان برسد
عشق هایی که سر پیچ خیابان برسد
از معلم دینی پرسیدند عشق چیست؟ گفت: حرام است
از معلم هندسه پرسیدند گفت : نقطه ای که حول محور نقطة قلب میگردد
از معلم تاریخ پرسیدند گفت : سقوط سلسله ی قلب است
………..
برای خواندن تمامی متن عاشقانه روی ادامه مطلب کلیک کنید.
در انتهای نگاهت کلبه ای خواهم ساخت
تا مبادا در لحظات تنهاییت با خود بگویی :
از دل برود هر آنکه از دیده برفت.
من دنیا را جای خطرناکی دیدم ،
نه از آن جهت که برخی شرورند ،
به خاطر این که کسانی که شرارت ها را می بینند، کاری نمی کنند !!!
هستند کسانی که از شدت دلتنگی به کما رفته اند….
حرف نمیزنند
راه می روند
نفس میکشند
ولی چیزی حس نمی کنند !
تو رو آرزو نکردم
این یعنی نهایت درد
خیلی چیزا هست تو رویا
که نمیشه آرزو کرد
تو رو تا یادمه از دور
از همین پنجره دیدم
بس که فاصله گرفتی
به پرستشت رسیدم
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
بلکه نداشتن کسی است که الفبای دوست داشتن را برایت تکرار کند،
و تو از او رسم محبت بیاموزی .
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
بلکه گذاشتن سدی در برابر رودیست که از چشمانت جاریست.
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
بلکه نداشتن شانه های محکمی ست که بتوانی به آن تکیه کنی ،
و از غم زندگی برایش اشک بریزی .
آشنای من قسمت نبود تا در کنار هم بمانیم
شاید این سر نوشتی است که برای ما رقم خورده است
دور از هم ولی با هم
همیشه از خودم می پرسیدم که چقدر با جدایی فا صله دارم
هیچ گاه فکر نمی کردم که جاده پر اندوه جدایی این قدر نزدیک باشد
ولی خیالی نیست چرا که جای داشتن در کنار هم مهم نیست
جای گرفتن در قلب هم اصل است
صادقانه بگویم:
همیشه در قلب و ذهنم جای داری
قلم ناتوانم از نوشتن نام عشق گریزان بود
اما روزی او هم نوشت
چرا که تو معلمش بودی ..هنوز نجوای دل عاشقت را به یاد دارم
همان که الهام دهنده ی روحم بود
و خاطره ی زندگیم شد
شاید با تــــو بودن خیلی وقت است که گذشته
اما با فکر تــــو بودن هنوز هم باقی است
از تمامی بودنی ها تو یکی ازآن من باش ،
که به غیر با تو بودن آرزویی ندارم
ای سر چشمه ی محبت
ای عشق واقعی
چگونه ستایشت کنم در حالی که قلبت از محبت بی نیاز است
چگونه ببوسمت وقتی که عشقت در وجودم جاری میشود
بگذار نامت را تکرار کنم نامت زیباست دلنشین است
چه داشته ای که اینگونه مرا طلسم کرده ای
من اینگونه نبودم تو عشق را با من آشنا کردی
تو هوای دلم را با طراوت کردی
زمانی که با تو هستم به آسمان به بیکران پرواز میکنم
پس بدان دوستت دارم گرچه پایان راه را نمیدانم
یادته یه روزی بهم گفتی:
هر وقت خواستی گریه کنی برو زیرِ بارون که نکنه نامردی اشک هاتو ببینه و بهت بخنده
گفتم: اگه بارون نیومد چی؟؟؟
گفتی: اگه چشم های قشنگ تو بباره آسمون گریه ش میگیره
گفتم: یه خواهش دارم؛ وقتی آسمونِ چشام خواست بباره تنهام نذار
گفتی: باشه….
حالا امروز من دارم گریه می کنم اما آسمون نمی باره
و تو هم اون دور دورا ایستادی و داری بهم می خندی!!!
نمیدانم زندگی چیست؟؟ اگر زندگی شکستن سکوت است سالهاست که من سکوت را شکسته ام.
اگر زندگی خروش جویبار است سالهاست که من در چشمه ی جوشان زندگی جوشیده ام.
اما این نکته را فراموش نمی کنم که زندگی بی وفاست.
زندگی به من آموخت که چگونه اشک بریزم اما اشکانم به من نیاموخت که چگونه زندگی کن….
پرسید چون دوستم داری بهم نیاز داری ؟
یا چون بهم نیاز داری دوستم داری ؟
بهش گفتم :
چون دوستت دارم بی نیاز ترینم