حرف های دل
146 بازدید شنبه 11 خرداد 1392 جملات عاشقانه,
این روزها
دلم اصرار دارد فریاد بزند!
اما من جلوی دهانش را میگیرم
وقتی میدانم کسی تمایلی به شنیدن صدایش ندارد
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
محرم ماه آن عبدخدا | 0 | 224 | love77 |
دوست يابي | 3 | 317 | paniiiz |
بسلامتی خودم | 2 | 422 | golemaryam |
عکس سلفی سردار آزمون بعد از برد با تماشاگران ایران | 1 | 298 | farzad |
بسلامتی.... | 0 | 322 | love77 |
تو اینجایی ! کنار دستم .. | 0 | 314 | roya72 |
لیورپول مشتری جدید سردار آزمون | 0 | 397 | farzad |
آرسنال خواستار جذب سردار آزمون شد | 0 | 347 | farzad |
علی کریمی: برای بازگشت به پرسپولیس امید دارم/ پرسپولیس هنوز شانس قهرمانی دارد | 0 | 297 | farzad |
علی کریمی در پاسخ به کیروش: آمادهام! | 0 | 302 | farzad |
این روزها
دکلمه دل نوشته ها با صدای پرویز پرستویی:
این دل نوشته ها را دوستش دارم،همه این کلمات و واژه ها را که نه،که تمامی مقصود دلم را
اهل روزگار بدانند من او را دوست میدارم،هنوز عطر نگاه او با من است،هنوز آن دستمالی که اتو کشیده کنج خانه ست برای من یعنی تمنای او..
حجم:4 مگابایت
فرمت:mp3
آهای بی وفا
انگشتانت را بر دیوار تنهایی ام بکش
حتی کوتاه
میخواهم ضخامتش را حس کنی
بعد از رفتنت هیچ کس
همصحبت دل من نشد
چـه رســم تلخــی سـت
تــــو ، بــی خـــبـر از مــن
و
تمـــام مـن ، درگـــیر تــو
نمـــی دانم چــــرا ؟
این روزهــــا
در جـــواب هـــرکــــه از حـــالم مـــی پرســــد
تـــا مــــی گویــــم:خوبــــــــم
چشمـــــانم
خیس مــــی شـــــود!
راست میگفتند
وقتی بروی
دیگر برنمیگردی
هر چند که من در هوای
آمدنت هم بمیرم باز تو
بی خیال من وعشق من شده ای
جوریکه انگار کسی نبود
آخرش هم نیست
اگر چه عاشقی پر شور بودیم
به خود نزدیک و از هم دور بودیم
شب و روز از جدایی میسرودیم
من و تو وصلهای ناجور بودیم
تمام پرندگان شهر
از راز ما خبر دارند
از روی سیمهای تلفن
جُم نمیخورند.
گوشی را که بر میداری
سیمها گرم می شوند،
صدای تو که میپیچد
به خط می شوند،
همدیگر را میبوسند.
خوب می دانم که بی تو غریبم.
روزها چه بی خبر می گذرند.
انگار به من به تو و به خاطره هایمان اعتنایی نمی کنند!
بدون تو از زمستان می نویسم و توی گلدانهای دلم آرزوهای کال را می نشانم.
خوب می دانم بدون تو کسی حال دفترم را نمی پرسد
سادگي را دوست دارم چون با صداقت است
هيچ دروغي درآن راه ندارد
مانندکودکي است که با چشمان معصوم اش به همه نگاه ميکند
و با معصوميت اش هزاران حرف به دنيا ميزند.
من از قصه زندگی ام نمی ترسم
من از بی تو بودن به یاد تو زیستن و تنها از خاطرات گذشته تغذیه کردن می ترسم.
ای بهار زندگی ام
اکنون که قلبم مالا مال از غم زندگیست
اکنون که پاهایم توان راه رفتن ندارد
برگرد