از دل برود هر آنکه از دیده برفت
151 بازدید جمعه 10 خرداد 1392 جملات عاشقانه,در انتهای نگاهت کلبه ای خواهم ساخت
تا مبادا در لحظات تنهاییت با خود بگویی :
از دل برود هر آنکه از دیده برفت.
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
0 | 229 | love77 |
![]() |
3 | 321 | paniiiz |
![]() |
2 | 429 | golemaryam |
![]() |
1 | 303 | farzad |
![]() |
0 | 326 | love77 |
![]() |
0 | 320 | roya72 |
![]() |
0 | 406 | farzad |
![]() |
0 | 352 | farzad |
![]() |
0 | 302 | farzad |
![]() |
0 | 308 | farzad |
در انتهای نگاهت کلبه ای خواهم ساخت
تا مبادا در لحظات تنهاییت با خود بگویی :
از دل برود هر آنکه از دیده برفت.
یک نفر قلب تو را بی سحر و جادو می برد
بی گمان من می شوم بازنده و او می برد
اشک می ریزم و می دانم که چشمان مرا
عاقبت این گریه های بی حد از سو می برد
آنقدر تلخم که هر کس یک نظر میبیندم
ماجرا را راحت از رفتار من بو می برد
من در این فکرم جهان را می شود تغییر داد
عاقبت اما مرا تقدیر از رو می برد
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
بلکه نداشتن کسی است که الفبای دوست داشتن را برایت تکرار کند،
و تو از او رسم محبت بیاموزی .
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
بلکه گذاشتن سدی در برابر رودیست که از چشمانت جاریست.
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
بلکه نداشتن شانه های محکمی ست که بتوانی به آن تکیه کنی ،
و از غم زندگی برایش اشک بریزی .
میروم پشت سرم چشم تو وا می ماند
یاد این قصه فقط در دل ما می ماند
شعر این کودک دلگیر در این شهر غریب
همچو گیسوی تو در باد رها می ماند
اگر این بغض امانم بدهد می گویم
پشت این بغض گلوگیر چه ها می ماند
آشنای من قسمت نبود تا در کنار هم بمانیم
شاید این سر نوشتی است که برای ما رقم خورده است
دور از هم ولی با هم
همیشه از خودم می پرسیدم که چقدر با جدایی فا صله دارم
هیچ گاه فکر نمی کردم که جاده پر اندوه جدایی این قدر نزدیک باشد
ولی خیالی نیست چرا که جای داشتن در کنار هم مهم نیست
جای گرفتن در قلب هم اصل است
صادقانه بگویم:
همیشه در قلب و ذهنم جای داری
قلم ناتوانم از نوشتن نام عشق گریزان بود
اما روزی او هم نوشت
چرا که تو معلمش بودی ..هنوز نجوای دل عاشقت را به یاد دارم
همان که الهام دهنده ی روحم بود
و خاطره ی زندگیم شد
شاید با تــــو بودن خیلی وقت است که گذشته
اما با فکر تــــو بودن هنوز هم باقی است
از تمامی بودنی ها تو یکی ازآن من باش ،
که به غیر با تو بودن آرزویی ندارم
زیباترین تصویری که در زندگانیم دیدم نگاه عاشقانه و معصومانه تو بود
زیباترین سخنی که شنیدم سکوت دوست داشتنی تو بود
زیباترین احساساتم گفتن دوست داشتن تو بود
زیباترین انتظار زندگیم حسرت دیدار تو بود
زیباترین لحظه زندگیم لحظه با تو بودن بود
زیباترین هدیه عمرم محبت تو بود
زیباترین تنهاییم گریه برای تو بود
وزیباترین اعترافم
عشق تو بود
برای دیدن تمامی عکس های تولد روی ادامه مطلب کلیک کنید.
در جهان مثل غریبانم نمیدانم چرا؟
روز و شب سر در گریبانم نمیدانم چرا؟
هرکه را جای محبت جان فدایش میکنم
مثل عقرب میزند نیشم نمیدانم چرا؟
از همون لحظه که گفتی میرم اما برمی گردم
می دونستم که یه عمری باید دنبالت بگردم
چه خیال باطلی بود دل به عشق تو سپردن
شبا با یاد و خیالت تا به هر سپیده مردن
می دونستم رفتن تو دیگه برگشتی نداره
شب بی تو بودن من دیگه فردایی نداره
تو رو تو قصه نوشتن تو رو تو غزل سرودن
از تو گفتن از تو خوندن با تو بودن از تو سرودن
با تو از همه بریدن با تو به فردا رسیدن
ازلبات عشقو شنیدن با تو لحظه ها رو دیدن
شب درچشمان منست،به سیاهی چشمانم نگاه کن.
روز درچشمان منست،به سپیدی چشمانم نگاه کن
شب و روز در چشمان منست،به چشم هایم نگاه کن
پلک اگر فروبندم،جهانی در ظلمات فرومی رود…
ای سر چشمه ی محبت
ای عشق واقعی
چگونه ستایشت کنم در حالی که قلبت از محبت بی نیاز است
چگونه ببوسمت وقتی که عشقت در وجودم جاری میشود
بگذار نامت را تکرار کنم نامت زیباست دلنشین است
چه داشته ای که اینگونه مرا طلسم کرده ای
من اینگونه نبودم تو عشق را با من آشنا کردی
تو هوای دلم را با طراوت کردی
زمانی که با تو هستم به آسمان به بیکران پرواز میکنم
پس بدان دوستت دارم گرچه پایان راه را نمیدانم
یادته یه روزی بهم گفتی:
هر وقت خواستی گریه کنی برو زیرِ بارون که نکنه نامردی اشک هاتو ببینه و بهت بخنده
گفتم: اگه بارون نیومد چی؟؟؟
گفتی: اگه چشم های قشنگ تو بباره آسمون گریه ش میگیره
گفتم: یه خواهش دارم؛ وقتی آسمونِ چشام خواست بباره تنهام نذار
گفتی: باشه….
حالا امروز من دارم گریه می کنم اما آسمون نمی باره
و تو هم اون دور دورا ایستادی و داری بهم می خندی!!!
نمیدانم زندگی چیست؟؟ اگر زندگی شکستن سکوت است سالهاست که من سکوت را شکسته ام.
اگر زندگی خروش جویبار است سالهاست که من در چشمه ی جوشان زندگی جوشیده ام.
اما این نکته را فراموش نمی کنم که زندگی بی وفاست.
زندگی به من آموخت که چگونه اشک بریزم اما اشکانم به من نیاموخت که چگونه زندگی کن….
کاش قلبم درد تنهایی نداشت
چهره ام هرگز پریشانی نداشت
برگ های آخر تقویم عشق
حرفی از یک روز بارانی نداشت
کاش می شد راه سرد عشق را
بی خطر پیمود و قربانی نداشت
خداحافظ برای تو چه آسون بود
ولی قلب من از این واژه لرزان بود
خداحافظ برای تو فقط رفتن
برای من ولی این رفتن جان بود
خداحافظ برای تو رهایی داشت
برای من غم تلخ جدایی داشت
خداحافظ طلوع تو غروب من
خداحافظ تو ای عشق عزیز من
پرسید چون دوستم داری بهم نیاز داری ؟
یا چون بهم نیاز داری دوستم داری ؟
بهش گفتم :
چون دوستت دارم بی نیاز ترینم