وقتی از همه دنیــــا ناراحتم
160 بازدید جمعه 07 تیر 1392 جملات عاشقانه,فقط با فکــــــر کردن به تو آروم می شم
اما وقتی تو ناراحتـــــم می کنی
همه ی دنیا هم نمـــــــی تونه آرومم کنه . . .
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
محرم ماه آن عبدخدا | 0 | 224 | love77 |
دوست يابي | 3 | 317 | paniiiz |
بسلامتی خودم | 2 | 422 | golemaryam |
عکس سلفی سردار آزمون بعد از برد با تماشاگران ایران | 1 | 298 | farzad |
بسلامتی.... | 0 | 322 | love77 |
تو اینجایی ! کنار دستم .. | 0 | 314 | roya72 |
لیورپول مشتری جدید سردار آزمون | 0 | 397 | farzad |
آرسنال خواستار جذب سردار آزمون شد | 0 | 347 | farzad |
علی کریمی: برای بازگشت به پرسپولیس امید دارم/ پرسپولیس هنوز شانس قهرمانی دارد | 0 | 297 | farzad |
علی کریمی در پاسخ به کیروش: آمادهام! | 0 | 302 | farzad |
مشکلات مانند دست اندازهای جاده اند
کمی از سرعتتان کم می کنند
اما از جاده صاف بعد از آن لذت خواهید برد ،
زیاد روی دست اندازها توقف نکنید
به حرکتتان ادامه دهید ….
آن زمان که باید دوست بداریم کوتاهی می کنیم
آن زمان که دوستمان دارند لجبازی می کنیم
و بعدا” برای آنچه از دست رفته افسوس می خوریم
مُهم نیست ..
کِه تـو بآ مـَن چـِه میکُنـی ..
بیا ببیــن .. بـَرای تـو ...
مـَن بآ خـودم چـِه میکُنـم . .!
در حضور خارها هم می شود یک یاس بود
در هیاهوی مترسکها پر از احساس بود
می شود حتی برای دیدن پروانه ها
شیشه های مات یک متروکه را الماس بود
دست در دست پرنده ، بال در بال نسیم
ساقه های هرز این بیشه ها را داس بود
کاش می شد حرفی از « کاش می شد» هم نبود
هر چه بود احساس بود و عشق بود و یاس بود
دلم صد پاره شده ، بی تو آواره شده
هر روز به یه جرمی سوزوندیش
دل من خسته شده ، مرغ پر بسته شده
می گی همینیه که هستی ، نمی شه از تو رد بشم
بد جوری وابسته شدم ، واست مهم نبود که بودم
حق من این نبود که تو ، حالا بهم بگی برو
منی که عاشق تو بودم
خسته شدم از این همه نیرنگ تو
فقط برو هر چی که دارم مال تو
خسته شدم از این همه در به دری
دیگه مهم نیست که ندارمت تو رو
منو تو چه سخت به هم رسیدیم
چه آسون از هم جدامون کردن
اونا که تو رو ازم گرفتن
ندونستن که چکار کردن
نمی دونستن که تو دنیایه منی
نمی دونستن که هر شب توی رویایه منی
نمی دونستن که تو دنیایه منی
نمیدونستن که هر شب توی رویایه منی
دنیا نذاشت فدات بشم فدات شم
زمونه نذاشت باهات باشم فدات شم
برو و بدون بدونه تو میمیرم
خدا نخواست فدای اون چشات شم فدات شم
برای خواندن این داستان زیبا به ادامه مطلب بروید
ديدی غزلی سرود؟
عاشق شده بود.
انگار خودش نبود
عاشق شده بود.
افتاد.شکست . زير باران پوسيد
آدم که نکشته بود .
عاشق شده بود
براي عشق تمنا كن ولي خار نشو. براي عشق قبول كن ولي غرورتت را از دست نده . براي عشق گريه كن ولي به كسي نگو. براي عشق مثل شمع بسوز ولي نگذار پروانه ببينه. براي عشق پيمان ببند ولي پيمان نشكن . براي عشق جون خودتو بده ولي جون كسي رو نگير . براي عشق وصال كن ولي فرار نكن . براي عشق زندگي كن ولي عاشقونه زندگي كن . براي عشق بمير ولي كسي رو نكش . براي عشق خودت باش ولي خوب باش
هنگامي كه دري از خوشبختي به روي ما بسته ميشود ، دري ديگر باز مي شود ولي ما اغلب چنان به دربسته چشم مي دوزيم كه درهاي باز را نمي بينيم
فراموش مکن تا باران نباشد رنگين کمان نيست تا تلخي نباشد شيريني نيست و گاهي همين دشواري هاست که از ما انساني نيرومند تر و شايسته تر مي سازد خواهي ديد ، آ ري خورشيد بار ديگر درخشيدن آغاز مي کند
يك بار خواب ديدن تو... به تمام عمر ميارزد پس نگو... نگو که روياي دور از دسترس، خوش نيست... قبول ندارم گرچه به ظاهر جسم خسته است، ولي دل دريايست... تاب و توانش بيش از اينهاست. دوستت دارم و تاوان آن هرچه باشد
براش بنويس دوستت دارم آخه مي دوني آدما گاهي اوقات خيلي زود حرفاشونو از ياد مي برن ولي يه نوشته , به اين سادگيا پاک شدني نيست . گرچه پاره کردن يک کاغذ از شکستن يک قلب هم ساده تره ولي تو بنويس .. تو ... بنويس
تو را هيچگاه نمي توانم از زندگي ام پاک کنم چون تو پاک هستي مي توانم تو را خط خطي کنم که آن وقت در زندان خط هايم براي هميشه ماندگار ميشوي و وقتي که نيستي بي رنگي روزهايم را با مداد رنگي هاي يادت رنگ مي زنم
چه قدر سخته دستای کسی رو که دوستش داری
تو دستای یکی دیگه ببینی و...
هیچی نتونی بگی ، جز این که بگی :
آهــآی غریــبه...
مواظب عشقم باش...
نوشتنم را بهانه ای نیست
جز گفتن اینکه...
بعد از "تو" به هیچ "اویی"
اجازه "ما" شدن نمی دهم
[ جمعه نه
باور میکنم همه را باور میکنم
حرف هایت را ناگفته هایت را
گرچه امروز مرور دیروز است
اما به آینده می اندیشیم
تا به کی خاطره؟!
تا به کی عذاب کشیدن؟!
می دانم دارم فنا می شوم و نم پس نمی دهم
به دور دست ها نگاه کن دخترکی با لباس سفید
آرام بر سکوی خاطره ها نشسته
و منتظر است
انتظار دیووانه وارم کرده است
شیرینی دیدنت همه را از بین می برد
درد ها را رنج ها را تنهایی هایم
و من هم چنان انتظار می کشم...
خندیدی و گفتی: دیگر چشمانم را از تو "گرفتم"
آرام و بی صدا چشمانت را نگریستم
و در دلم گفتم: من سالهاست چشمانت را "یاد گرفتم" !
تو قهقه زنان گفتی : و دلت را هم "گرفتم"
جوابی نداشتم...
خوب می دانم که بی تو غریبم.
روزها چه بی خبر می گذرند.
انگار به من به تو و به خاطره هایمان اعتنایی نمی کنند!
بدون تو از زمستان می نویسم و توی گلدانهای دلم آرزوهای کال را می نشانم.
خوب می دانم بدون تو کسی حال دفترم را نمی پرسد
سادگي را دوست دارم چون با صداقت است
هيچ دروغي درآن راه ندارد
مانندکودکي است که با چشمان معصوم اش به همه نگاه ميکند
و با معصوميت اش هزاران حرف به دنيا ميزند.
من از قصه زندگی ام نمی ترسم
من از بی تو بودن به یاد تو زیستن و تنها از خاطرات گذشته تغذیه کردن می ترسم.
ای بهار زندگی ام
اکنون که قلبم مالا مال از غم زندگیست
اکنون که پاهایم توان راه رفتن ندارد
برگرد
صدای قلب نیست ...
صدای پای توست که شب ها در سیــــــنه ام میدوی ...
کافیست کمی خسته شوی
کافیست بایستی ...
وقتي که ديگر نبود من به بودنش نيازمند شدم
وقتي که ديگر رفت به انتظار آمدنش نشستم
وقتي ديگر نمي توانست مرا دوست بدارد من او را دوست داشتم
وقتي او تمام شد من آغاز شدم
و چه سخت است تنها متولد شدن مثل تنها زندگي کردن مثل تنها مردن
دیگر تنهاییم را با کسی قسمت نخواهم کرد...
یک بار قسمت کردم چندین برابر شد!