پروانه ها...
وقتی که میسوختن
تقدیرتو دوختن به تقدیرم
هروقت دلت میگیره
میسوزم
هر وقت دلت میسوزه میمیرم...

::

::

شبت پر از ستاره هایی باشه که هر شب به خدا سفارشتو میکنن که همیشه ماه بمونی!

::

::

..... ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ؛ ﺯﺑﺎﻥ ٬ ﺯﻣﺎﻥ ٬ ﺭﺍﻩ ٬ ﺩﻟﯿﻞ ٬ ﻧﺸﺎﻧﻪ
ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺩﻝ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ
ﻭ ﯾﮏ “ﻣﻦ ” ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻭ ﯾﮏ “ ﺗﻮ

::

::

این روزها جای خالی" تو" را با عروسکی پر میکنم
همانند توست مرا " دوست ندارد"
احساس هم ندارد
اما هر چه هست" دل شکستن" بلد نیست.

::

:: 

در گلستان طبیعت من گلی پژمرده ام/رنگ پیری را ندیدم در جوانی مرده ام
در قفس جان دادم صیاد آزادم نکرد /در غریبی گریه کردم کسی یادم نکرد.

::

::

یه دریا اشک برای ریختن دارم...
یه دل گرفته، یه زندگی پر از خالی...
من سرشارم از تنهایی...

::

::

مرا از یاد نبر....
تنهایم نگذار...
من شکوفه ای دارم که هنوز میوه نشده...
و آرزویی که هنوز برآورده نشده...

::

::

من برای سالها می نویسم. سالها بعد که چشمان تو عاشق می شوند افسوس... افسوس که قصه مادربزرگ درست بود. همیشه یکی بود و یکی نبود...

::

::

چرا دیوونگی نسبت به حساب نمیاد
مثلا بگن تو چه نسبتی باهاش داری؟ منم بگم دیووووووونشم

::

::

من آمده ام... /تا عین از حروف الفبا بگریزد به عشق تو/تا شین از تولد نوشتن بگریزد به عشق تو/تا قاف از قوس آسمان بگریزد به عشق تو

::

::

هیزم شکنی که در کلبه اش معشوقه ای دارد
خستگی را نمی شناسد
صیادی که میداند
در ساحل دو چشم در انتظار اوست
از طوفان نمی هراسد

::

::

اﮔﺮ ﺑﺎغ ﻧﮕﺎﻫﻢ ﭘﺮ ز ﺧﺎر اﺳﺖ، ﮔﻠﻢ ﺗﺎراج دﺳﺖ روزﮔﺎر اﺳﺖ، ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﻗﺴﻢ ﺑﺎ ﺑﻮدن ﺗﻮ، زﻣﺴﺘﺎﻧﯽ ﺗﺮﯾﻦ روزم ﺑﻬﺎر اﺳﺖ.

::

::

چه خنده داره که:
ناز رو میکشیم
اه رومیکشیم
انتظار رومیکشیم
فریاد رومیکشیم
درد رو میکشیم
ولی بعد این همه سال هنوز یاد نگرفتیم دست بکشیم!!!

::

::

انقدر مرا از رفتنت نترسان... همه ما رفتنی هستیم... قرار نیست همیشه ماندنی باشیم... کنار کسی ماندن لیاقت میخواهد نه بهانه... حالا بلند میگویم :لیاقت ماندن نداشتی پس بهتر که رفتی!

::

::

بمیرم یا بمیرانم؟ بسوزم یا بسوزانم؟
بگو..
من راه فتح دستهایت را نمی دانم
نمی دانم کجا باید سر را تو بنشینم!
کجا این بوسه های خسته را آرام بنشانم...