دیگر گذشت …
225 بازدید یکشنبه 05 خرداد 1392دیگر گذشت ، تو کار خودت را کردی ، دلم را شکستی و رفتی ….
همه چیز گذشت و تمام شد ، این رویاهای من با تو بود که تباه شد…
انگار دیگر روزی نمانده برای زندگی ،
برای خواندن ادامه متن به ادامه مطلب بروید
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
0 | 229 | love77 |
![]() |
3 | 321 | paniiiz |
![]() |
2 | 429 | golemaryam |
![]() |
1 | 303 | farzad |
![]() |
0 | 326 | love77 |
![]() |
0 | 320 | roya72 |
![]() |
0 | 406 | farzad |
![]() |
0 | 352 | farzad |
![]() |
0 | 302 | farzad |
![]() |
0 | 308 | farzad |
دیگر گذشت ، تو کار خودت را کردی ، دلم را شکستی و رفتی ….
همه چیز گذشت و تمام شد ، این رویاهای من با تو بود که تباه شد…
انگار دیگر روزی نمانده برای زندگی ،
برای خواندن ادامه متن به ادامه مطلب بروید
برای دیدن بقیه تصاویر به ادامه مطلب بروید>>>>>>>>
تو زندگی به هیچ کس اعتماد نکن
آینه با همه یه رنگیش ،
دست چپ و راستتو اشتباه نشون می ده!!!
کجایی که داره بی تو نفسم می گیره
تو رو میخوام کنارم بی تو آروم ندارم
نمی تونه جاتو کسی تو دلم بگیره
فقط تورو میخوام من بی تو آروم ندارم
بی تو زندگی محاله بی تو یه روز یه ساله
دلم برات چه تنگه دنیا با تو قشنگه
می یوسمت یه عالم آروم میشه خیالم
با تو همش رو ابرام نباشی خیلی تنهام
برای خواندن بقیه شعر عاشقانه به ادامه مطلب بروید
تازه داشتم سر میذاشتم روی شونه هات که رفتی
تازه داشتم گل می کاشتم روی گونه هات که رفتی
تازه داشتم با نگات جون می گرفتم
کام دل از چرخ گردون می گرفتم
برای خواندن تمامی شعر عاشقانه به ادامه مطلب بروید
چقدر پر می کشد دلم …!
به هوای تـــــو!
انگار تمام پرنده های جهان در قلبم آشیانه کرده اند
برای دیدن تمامی عکس ها به ادامه مطلب کلیک کنید.
یک نفر قلب تو را بی سحر و جادو می برد
بی گمان من می شوم بازنده و او می برد
اشک می ریزم و می دانم که چشمان مرا
عاقبت این گریه های بی حد از سو می برد
آنقدر تلخم که هر کس یک نظر میبیندم
ماجرا را راحت از رفتار من بو می برد
من در این فکرم جهان را می شود تغییر داد
عاقبت اما مرا تقدیر از رو می برد
هرگز معنای نغمه ی پرندگان را پس از باران نفهمیدم …
تا تو آمدی و عشق بارانی ات را نثار
لحظه های ابری ام کردی، و من …
هنوز که هنوز است به شوق هوایت، با
قناری ها آواز عشق سر می دهم …
برای دیدن عکس ها به ادامه مطلب بروید>>>>>>
عشق نمی پرسه تو کی هستی ؟
عشق فقط می گه: تو مال منی
عشق نمی پرسه اهل کجایی؟
فقط میگه: توی قلب من زندگی می کنی
عشق نمی پرسه چه کار می کنی ؟
فقط میگه: باعث میشی قلب من به ضربان بیفته
عشق نمی پرسه چرا دور هستی؟
فقط می گه: همیشه با منی
عشق نمی پرسه دوستم داری؟
فقط میگه: دوستت دارم
گفتم که دوستت دارم،گفتی که باور نداری
گفتم این کلمه را از حفظ نمی گویم از ته دلم می گویم،گفتی دلم را نیز باور نداری
سکوت تلخی کردم و از ته دلم آه کشیدم.مدتی سکوت با چشمانی خیس
گونه ام خیس شد و قلبم شکسته
گفتی که تو قلبم را شکستی،گفتم که قلبت شکسته نشد،احساست در هم شکست
گفتی سکوت کن می خواهم گریه کنم ،من نیز سکوت کردم و با گریه تو نا آرام شدم و اشک ریختم
گفتی بی خیالی از اشکهایم،چیزی نگفتم،و باز سکوت و یک آه تلخ
گفتی کاش که عاشق نمی شدم ،گفتم عاشقی همه این دردها را دارد
گفتی خسته شدی از همه کس،گفتم من با تو می مانم
گفتی خیلی تنهایی،گفتم کسی که عاشق است تنهایی را نمی شناسد
و باز گفتی تنهایی،گفتم کسی که عاشق است قلب یارش باید همان تنهایی او باشد
گفتی که این حرفهایت تکراری است،گفتم به جز تکرارش راهی نیست
گفتی که آغوشت را می خواهم،گفتم که منتظر بمان عزیزم
گفتی که شانه هایت را می خواهم،دلم به درد آمد از دوریت و به غم نشستم
گفتی که تو از حرفهایم پریشانی،گفتم حرفی نیست و حرفهایت شکنجه ای بیش نیست
گفتی که لبخندی بزن،گفتم که حس لبخند نیست
گفتم با این که این کلمه تکراریست و با این که باور نداری باز می گویم که دوستت دارم
چیزی نگفتی و سکوت کردی
گفتم که دوستت دارم،دوستت دارم و دوستت دارم و اشک از چشمانم سرازیر شد
و باز چیزی نگفتی و به جای سکوت این بار تو نیز مانند من اشک ریختی…
برای دیدن بقیه تصاویر به ادامه مطلب بروید>>>>>>