خوشــبختی
133 بازدید سه شنبه 04 تیر 1392 جملات عاشقانه,خوشــبختی هایم را با عجله در ســرنوشــتم نوشته بودند
بد خط بود ،
روزگــار آنها را نتوانست بخواند… !
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
محرم ماه آن عبدخدا | 0 | 227 | love77 |
دوست يابي | 3 | 320 | paniiiz |
بسلامتی خودم | 2 | 427 | golemaryam |
عکس سلفی سردار آزمون بعد از برد با تماشاگران ایران | 1 | 301 | farzad |
بسلامتی.... | 0 | 325 | love77 |
تو اینجایی ! کنار دستم .. | 0 | 319 | roya72 |
لیورپول مشتری جدید سردار آزمون | 0 | 403 | farzad |
آرسنال خواستار جذب سردار آزمون شد | 0 | 351 | farzad |
علی کریمی: برای بازگشت به پرسپولیس امید دارم/ پرسپولیس هنوز شانس قهرمانی دارد | 0 | 300 | farzad |
علی کریمی در پاسخ به کیروش: آمادهام! | 0 | 307 | farzad |
خوشــبختی هایم را با عجله در ســرنوشــتم نوشته بودند
بد خط بود ،
روزگــار آنها را نتوانست بخواند… !
بهشت همانجاست !
جایی بینِ
انگشتانِ تو و موهایِ من…
حماقت چیست…؟
این که من…
تو را…
با تمامبدیهایی که درحقم میکنی…!!
هنوز…دوست دارم
دوست می دارمـش … امـّـا …
می تـرسم بـگویــم و بگـویـد : ” مرسـی !! ”
یــا بگویـد بـه این دلـیـل و آن دلـیـل دوسـتـم نـدارد …
یــا چـه می دانـم …
مثـل خیـلیـهـا بگـویـد لیـاقـتـم بـیـشـتـر از این حرفـهاسـت …
می تـرسـم از اینــکـه
هـرچـیـزی بـگویـد جُـز :
” مــَــن هـم دوسـتت دارم …
وقتی نه دستی برای گرفتن است،
نه آغوشی برای گریه،
نه شانهای برای تکیه؛
انتظارنداشته باش خندهام واقعی باشد !!!
می خندم تا تو آرام باشی…
این روزها فقط زندهام تا دیگران زندگی کنند
بیچاره دلم
با دیدنت باز هم لرزید
نمیدانست تو همان بی وفای دیروزی
بیچاره دل است
عقل ندارد
من
چه دو حرفیه وسوسه انگیزیست …
این من!
نه در پی عشق است نه تشنه ی مهربانی
فراری از پسران مانکن پرست و دختران آهن پرست …
فقط برای خودم هستم…خود خودم ! مال خودم !
صبورم و عجول !!
سنگین و سرگردان !!
مغرور …
با یک پیچیدگی ساده و مقداری بی حوصلگیه زیاد !!!
و برای تویی که چهره های رنگ شده را می پرستی نه سیرت آدمی ؛ هیچ ندارم
راهت را بگیــر و بـــــــرو
حوالی ما توقف ممنــــوع است !
گردنــم درد می کنــد ...
از بــس همــه چیــز را گــردن مــن انداختــی !
دوســت نداشتنــت را ...
خیانتــت را ...
بی توجهــی هایــت را ...
بهــانه گیــری هایــت را ...
و در آخــر رفتنــت را ....!
مگه اشک چقدر وزن داره
کــه بـا جــاری شـدنـش
ایـنــقـدر سـبـک مـی شـیـم !!!
تو را دوست دارم
در این باران
میخواستم تو
در انتهای خیابان نشسته باشی
من عبور کنم
سلام کنم
چه حماقتی
مرا یاد نمی کند و باز میخواهمش
چه غرور بی غیرتی دارم...!
مُهم نیست ..
کِه تـو بآ مـَن چـِه میکُنـی ..
بیا ببیــن .. بـَرای تـو ...
مـَن بآ خـودم چـِه میکُنـم . .!
شبایی که تو بیداری منم که با تو بیداره
نخوابیده خدای ما که بارون داره می باره
شب و مهتاب و لالایی واسه خواب زمستونه
کنار قلبمه قلبت جدا باشه نمی تونه
چه عطری داره بوی تو که قلب من نمی دونه
نگاهم کن ، نگاهم کن توی چشمات خدا پیداس
دیگه حرفامو باور کن خدا اینجاس ، خدا اینجاس
میشه بی دلیل دوست داشت !
اما نمیشه بی دلیل دوست نداشت !
امشب شب رویای تو بود و تو نبودی
در دل همه آوای تو بود و تو نبودی
دل زیر لب آهسته تمنای تو می کرد
در حسرت دیدار تو بود و تو نبودی
در حضور خارها هم می شود یک یاس بود
در هیاهوی مترسکها پر از احساس بود
می شود حتی برای دیدن پروانه ها
شیشه های مات یک متروکه را الماس بود
دست در دست پرنده ، بال در بال نسیم
ساقه های هرز این بیشه ها را داس بود
کاش می شد حرفی از « کاش می شد» هم نبود
هر چه بود احساس بود و عشق بود و یاس بود
سه شاخه گل برات میفرستم
یکی از طرف خداوند که نگهدارت باشه
دومی از طرف دلمه که دوستت داره
و سومی از طرف چشامه که دلتنگ دیدارت شده . . .