فراموش میکنی
132 بازدید چهارشنبه 15 خرداد 1392 جملات عاشقانه,پرنده هم که باشی...
وقتی عاشق قفس شوی....
پر زدن را فراموش میکنی....
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
محرم ماه آن عبدخدا | 0 | 224 | love77 |
دوست يابي | 3 | 317 | paniiiz |
بسلامتی خودم | 2 | 422 | golemaryam |
عکس سلفی سردار آزمون بعد از برد با تماشاگران ایران | 1 | 298 | farzad |
بسلامتی.... | 0 | 322 | love77 |
تو اینجایی ! کنار دستم .. | 0 | 314 | roya72 |
لیورپول مشتری جدید سردار آزمون | 0 | 397 | farzad |
آرسنال خواستار جذب سردار آزمون شد | 0 | 347 | farzad |
علی کریمی: برای بازگشت به پرسپولیس امید دارم/ پرسپولیس هنوز شانس قهرمانی دارد | 0 | 297 | farzad |
علی کریمی در پاسخ به کیروش: آمادهام! | 0 | 302 | farzad |
پرنده هم که باشی...
وقتی عاشق قفس شوی....
پر زدن را فراموش میکنی....
"تنهایی" باز اومده پیشم داره از عشق باهام حرف میزنه
میگه: من عاشقتم
دوستت دارم
هیچوقت رهایت نمیکنم!!!
+دوست است یا دشمن؟
به استقبالش بروم یا اعتنایی نکنم؟
آخر چه کنم...؟
اگر باورش کنم. من میمانم و تنهایی!
اگر تردش کنم باز هم من هستم و تنهایی!!!
تبسم بي بهانه ام
در مقابل نگاه هاي سركش ات رنگ مي بازد
آينه واسطه اي مي شود
در راستاي باهم بودن نگاه هايمان
اما چه كنم كه دستاني خالي از اميد
راهنماي جاده زندگي ام شده
تا حتي حضور نگاهت هم
نتواند بهانه اي براي بودنم شود
ومن همچنان
بي بهانه نفس مي كشم..!
پی نوشت:
و صبوري مرا كوه تحسين مي كرد!..
یک روز اگر آمدی
و در امتداد پاییز درختهای یک باغ
دختری را دیدی که روی طلایی برگ ها زانو زده
مبادا به تمام قد بایستی روبه روی او و زل بزنی به خاکستری خاطراتش
شاید رفته دلتنگی هایش را همدم خاک کند
بسپارش به تنهایی...
پی نوشت۱:
همه به زخم های شان دستمال می بندند من به زخم زندگی ام دل بسته ام...!
پی نوشت ۲:
**بیش ترین دروغی که در این دنیا گفتم این کلمه است: خوبم.....!
شبانگاهان در حاليكه به نقطه اي زل زده ام
به تو فكر ميكنم
به جذبه نگاهت
لحظه اي خود را غافل از تو نمي بينم
لبانم براي معصوميت چشمانت ترانه مي سرايد
در دل غم عجيبي حس ميكنم
هرچه ميكنم نمي توانم بنويسم
آخر، نگاهم نگاهت را كم دارد...!
دمش گرم.....
باران را میگویم به شانه ام زدو گفت:
خسته شدی...امروز را تو استراحت کن
من به جایت می بارم...
عاشق کفش های بندی هستم
حداقل ایناها رفتنت را دقیقه ای به تاخیر می اندازند
تنهــایـم …
اما دلتنگ آغــوشی نیستــم…
خستــه ام …
ولـی به تکیـه گـاه نمـی اندیشــم…
چشــم هـایـم تـر هستنــد و قــرمــز…
ولــی رازی نـدارم…
چــون مدتهــاست دیگــر کسی را “خیلــی” دوست ندارم…
فقط خیلـی هـا را دوست دارم …
رفتنت..
نبودنت..
نامردیت..
هیچ کدام
برایم سوال نشد
فقط یک بغض..
خفه ام میکند...
چگونه نگاهت کردکه
این گونه رهایم کردی
بعضی وقتا دوست دارم وقتی بغضم میگیره خدابیادپایین واشکاموپاک
کنه،دستموبگیره وبگه آدمااذیتت میکنن؟؟بیابریم...!
فدای اون گل که یه روز یکی میخواد بده دست
فدای اون دویدنات وقتی میگیره نفســــــــــت
فدای ذوق موندن و فدای درد رفتنـــــــــــــــت
فدای پرواز کردنات٬فدای اون نشستنــــــــــت
حسی دارم
آمیخته با دلتنگی
کم می آورم
بازوانی می خواهم که تنگ در برم بگیرند
اما نه هر بازوانی
فقط حصـــار آغوش تـــــــو ...
شانه هایی می خواهم که پناهی باشد برای گریه هایم
اما فقط ، شانه های مردانه ی تــــــــــو را می خواهم .
دیوار اتاقم پُر است از عکس های دونفره ای
که قرار است بعدا ، با هم بیندازیم
بعضی زخمها هست که هر روز صبح باید روشونو باز کنی
نمک بپاشی تا یادت نره دیگه سراغ بعضی آدم ها نباید بری
❤❤❤
بعضی آدمها باید مثل جعبه ی سیگار برچسب هشدار داشته باشن
تا فراموش نکنی که دوست داشتنشون فقط برای تو ضرر داره...
❤❤❤
سرد است اما سرما نمی خورم ، تو نگران نباش
کلاهی که سرم گذاشتی تا گردنم را پوشانده است
❤❤❤
کشف کردم که بالاترین سرعت تو دنیا
سرعت نور نیست سرعت رنگ عوض کردن آدماست
ميبيني خدا..
داشتيم بازي ميكرديم
اون رفت چشم گذاشت و
من رفتم قايم شدم
اما اون
به جاي من يكي ديگه رو پيدا كرد
ومن براي هميشه گم شدم . . .
آدمش کردم...
با تعریف های من شخصیت پیدا کرد...
غرورش را مدیون من است...
زیاد مغرور شد...
زیاد از خوبی های نداشته اش
برایش تعریف کردم...
باور کرد و ...
مرا کوچک دید و رفت...
آنقدر خودت را نگــــــیر
آنقدر با غرور و تکبر حرف نزن
وقتی کسی به تو ابراز علاقه کرد
فکر نکن که تو فوق العـــــــــــاده ای
شاید اوست که کــــــــــــم توقع است
او هـــــم آدم اســـــت
اگر دوســـــتت دارم هایت را نشـــــنیده گرفت
غـــــصـــــه نـــــخور
اگـــــر رفـــــت گـــــریـــــه نـــــکـــــن
یـک روز چــشــم های یک نــفـــر عاشــقــش میکند
یک روز معــــنی کــــم محــــلی را مــــیفهمد
یک روز شکــــستن را درک مــــیکند
آن روز میـــــفهـــــمـــــد کـــــه
آه هایی کـــــه کشـــــیدی از ته قلبـــــت بوده
میفـــــهمد که شکـــــستن دل یک آدم تاوان ســـــنگینـــــی دارد
بـــــه تــــــو کــــــه فکــــــر می کنــــَـــم
بــــــی اختیـــآر به حماقــَــــــت خود لـَبخنــــــد میزنـَم
سیــــــآه لـَشکــــــری بــــــودم در عشــــــق تــــــو
و فکــــــر مــــــی کـــَــــردم نـَقــــــش اولــــَـــم
افســــــــــــوس ...
می خوآهی بـــــــروی؟
بـَهآنه می خــــــواهی؟
بگذار مـَن بهانه رآ دستت بدهم
برو و هر کس پرسید چــــــــــــرآ
بگو : لجــــــوج بود , همیشـــــه سـَرسختآنه عآشــــــقم بود
بگو : فـَریآد می کرد , همه جآ فریـاد می کرد که مرآ می خوآهد
بگو : درگیر بود , همیشــــــه درگیر افســــــون نگــــآهـَم بود
بگو : بی احساس بود , به همه توهین ها و اخم هآیم لـَبخند میزد
بگو : او نخواست , نخواست کســــی جز مـَن در دلش خآنه کند
دردنـــــآک اســـــت
دوســـــتـَش بـدآری
و گمـــــآن کنی دوســـــتـَت دآرد
حــــآل آن کـِه
او یــِگــآنه هـَســــتی تو بآشـَـد
و تـــــو
یـــِــکی از هــزآران لــــــذت او ...