صبرت که تمام شد
379 بازدید یکشنبه 27 مرداد 1392 جملات عاشقانه,
صبرت که تمام شد نرو.....
منتظر بمان
شاید
قشنگ ترین احساس از آن لحظه باشد
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
0 | 230 | love77 |
![]() |
3 | 322 | paniiiz |
![]() |
2 | 430 | golemaryam |
![]() |
1 | 304 | farzad |
![]() |
0 | 327 | love77 |
![]() |
0 | 321 | roya72 |
![]() |
0 | 407 | farzad |
![]() |
0 | 353 | farzad |
![]() |
0 | 303 | farzad |
![]() |
0 | 310 | farzad |
صبرت که تمام شد نرو.....
منتظر بمان
شاید
قشنگ ترین احساس از آن لحظه باشد
تنها بودن قدرت می خواهد ،
و این قدرت را کسی به من داد ،
که روزی می گفت تنهایت نمی گذارم ..!!
فقط رفت
بدون کلامی که بوی اشک دهد …
فقط رفت
بدون نگاهی که رنگ حسرت داشته باشد …
فقط رفت …
فقط رفت و من شنیدم که توی دلش گفت :
راحت شدم .
نمیدانم زندگی چیست؟؟ اگر زندگی شکستن سکوت است سالهاست که من سکوت را شکسته ام.
اگر زندگی خروش جویبار است سالهاست که من در چشمه ی جوشان زندگی جوشیده ام.
اما این نکته را فراموش نمی کنم که زندگی بی وفاست.
زندگی به من آموخت که چگونه اشک بریزم اما اشکانم به من نیاموخت که چگونه زندگی کن….
مردی تخم عقابی پیدا کرد و آن را در لانه مرغی گذاشت.
عقاب با بقیه جوجه ها از تخم بیرون آمد و با آن ها بزرگ شد.
در تمام زندگیش همان کارهایی را انجام داد که مرغها می کردند؛
برای پیدا کردن کرم ها و حشرات زمین را می کند
و قدقد می کرد و گاهی با دست و پا زدن بسیار، کمی در هوا پرواز می کرد
………….
برای خواندن بقیه داستان آموزنده عقاب روی ادامه مطلب کلیک کنید.
شاید سال ها بعد در گذر جاده ها بی تفاوت ازکنارهم بگذریم
و تو...
آهسته زیر لب بگویی چقدر آن غریبه شبیه خاطراتم بود......
گاهی عکسی را می سوزانیم.
گاهی عکسی ما را می سوزاند.
گاهی با دیدن یک عکس ساعت ها گریه می کنیم.
گاهی سالها با یک عکس زندگی می کنیم
و گاهی دیدن یک عکس یـعـنــی پــایـــان…..!