روزی بهلول بر هارون وارد شد. هارون گفت: ای بهلول
مرا پندی ده. بهلول گفت: اگر در بیابانی هیچ آبی نباشد
تشنگی بر تو غلبه کند و می خواهی به هلاکت برسی
چه می دهی تا تو را جرئه ای آب دهند که خود را سیراب کنی؟ گفت
برای خواندن این داستان زیبا به ادامه مطلب بروید