اشک
132 بازدید جمعه 17 خرداد 1392 شعر های عاشقانه,بزن باران برای من
برای اشکهای همچو بارانم
برای قلب رنجورم
برای جسم بیمارم
برای قصه ی راهم
برای عشق وایمانم
آه ای باران ببار
آه ای باران ببار
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
محرم ماه آن عبدخدا | 0 | 224 | love77 |
دوست يابي | 3 | 317 | paniiiz |
بسلامتی خودم | 2 | 421 | golemaryam |
عکس سلفی سردار آزمون بعد از برد با تماشاگران ایران | 1 | 298 | farzad |
بسلامتی.... | 0 | 322 | love77 |
تو اینجایی ! کنار دستم .. | 0 | 314 | roya72 |
لیورپول مشتری جدید سردار آزمون | 0 | 397 | farzad |
آرسنال خواستار جذب سردار آزمون شد | 0 | 347 | farzad |
علی کریمی: برای بازگشت به پرسپولیس امید دارم/ پرسپولیس هنوز شانس قهرمانی دارد | 0 | 297 | farzad |
علی کریمی در پاسخ به کیروش: آمادهام! | 0 | 302 | farzad |
بزن باران برای من
برای اشکهای همچو بارانم
برای قلب رنجورم
برای جسم بیمارم
برای قصه ی راهم
برای عشق وایمانم
آه ای باران ببار
آه ای باران ببار
دلـــــــــم میگـــــــــیرد
وقـــــــــــتـ ی مــــــــــــــــیدآنم
در دنـــــــــــــیآیِ بــــــــــ ه این بــــــــزرگی
هیچ دلـــــ ی نیســ ت کــ ه بـــرآیِ مـ ن تنـــگ شـــود...
شـــــــــــــــک نکن!!!
آدمــها زمـانـــــﮯ از هــم دور میشوند...
کــــــــــــــه به کــس دیگـــرــــﮯ نــزدیک میشوند!!!
یکـــــــ ســـــری آدم هــــا هستــن کــــه اگــــه
تــــو زندگیتــــــــــ نمــــی اومـــدن ...
الان داشــــتــــی با خیــال راحتـــــــــــــ
نفــــــــس مـــی کشـــیدی ...
خیلی خیلی دور...
تنـهــــایی
نام دیگر پاییــــــــــز است
هر چه عمیق تـــــــــر
برگریزان خاطره هــــــایت بیشتـــــــــــر …!
دست سرنوشت را …
بـایـــــــد قطــــــــع ڪـــــــرد …
او دزد ” آرزوهـــــــاے ” مـن اســــــت …
کـــــآش هَنـــوز بُــود
کــــآش نِمیرَفــت
کـــآش میتونستم فَقَط یِبـــآر دیگــِـه بَغَلـــِـش کُـنــم
کـــآش میشُـــد بیـــادو آنقـــدر سفت بَغلش کُنـــم کع
دیــگــه نتونـــه بـــره و بهــش بگــم ک چَقدر دوسش دارم
کـــــــاش.......
حســــــرت !
یعنے رو بـﮧ رویــــــــمـ نشستـﮧ اے
و باز خیســـــے چشمـــانـــمـ را
آن دستمال خشکــ بے احساس پاکــ کنــــد . . .
حســــــرت !
یعنے شانـﮧ هایت ، دوش بـﮧ دوشــــــمـ باشد
اما نتوانـــم از دلتنگے بـﮧ آن پناه ببـــــــرم . . .
حســــــرت !
یعنے تــــ ــــو
کـﮧ در عین بـــــــــودنت داشتنتــ را آرزو مے کنــــــــم....
زیاد خوب نباش …
زیاد دم دست هم نباش ...
زیاد که خوب باشی دل آدم ها را می زنی …
آدم ها این روزها عجیب به خوبی ،
به شیرینی ، آلرژی پیدا کرده اند …
زیاد که باشی ، زیادی می شوی …
برآنچه گذشت
آنچه شکست
آنچه نشد
آنچه ریخت
حسرت نخور
زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمیشد…
یه جور خاصی شدم
امروز با یه شوخی کوچیک انقدر گریه کردم
که واقعا فکر می کرد چیزیم شده و وجدان درد گرفته بود
نمی دونم چه مرگم شده
فقط دنبال بهانه می گردم
بازم مثل دیوونه ها شدم
صبح تا شب تو این اتاق و گوش کردن به یه آهنگ
اونم بی دلیل
فقط دلم گرفــــــــــــــــــــــــــته
البته همش هم بی دلیل نیست
اما از به زبون آوردن حرف دلم وقتی واسه هیچکی مهم نیست
خـــــــــــــــــــــــــــــــسته شدم
تنها چیزی که دارم خوب یاد می گیرم خفه شدنه
کاش وقتی از یه روز خسته می شدی
می تونستی خودت عقربه ها رو جابه جا کنی
تا روز تمام بشه
وقتی چاره ای نمی ماند!
وقتی فقط میتوانی بگویی
هرچه باداباد
حتی اگر دل کوه هم داشته باشی
گریه ات میگیرد …
وقتی خسته ام
وقتی کلافم
وقتی دلتنگم
بشقاب ها را نمی شکنم
شیشه ها را نمی شکنم
غرورم را نمی شکنم
دلت را نمی شکنم
در این دل تنگی ها زورم به تنها چیزی که میرسد
این بغض لعنتی است … که میشکنم
امشب غــم هــا . . .
برایـم مهــمانــی گــرفتــه انـــد . . .
و مـــن میخــواهـــم بتــرکـانــم . . .
همــه ی بغــض هایـــم را . . .
بعضی وقتا مجبوری تو فضای بغضت بخندی …
دلت بگیره ولی دلگیری نکنی …
شاکی بشی ولی شکایت نکنی …
گریه کنی اما نزاری اشکات پیدا بشن …
خیلی چیزارو ببینی ولی ندیدش بگیری …
خیلی ها دلتو بشکنن و تو فقط سکوت کنی …
کاش یکی پیدا میشد
که وقتی میدید گلوت ابر داره و چشمات بارون
به جای اینکه بپرسه
“چته ؟ چی شده ؟”
بغلت کنه و بگه “گریه کن” …
دلــــــــــــــــــگیرم
دست خودم نیست اما
از خودم و دنیام و سرنوشتم بیزارمــــــــــــــــــــ
دوست جونی ها شرمنده چند وقتی خیلی دیر به دیر میام
و کامنت هاتون رو دیر جواب میدم
هفته دیگه هم امتحانام شروع میشه
اگه دیر جواب دادم شرمنده همتون
هر وقت بتونم سر میزنم
گاهی وقتا چقدر اذیتت میکنه ، این دروغی که پشت فراموش کردن پنهون شده ،
زبونت میگه فراموشش کردی ، ولی دلت هنوز داره با یاد وخیالش زندگی میکنه
ای کاش آدمیزاد ،
سختیه تحمل تمام تنهایی ها ، گریه ها ، دلتنگی های بی بهونه و بی خوابی های شبونه...را میفهمید
و
زندگی را رو سرت آوار نمیکرد
با گفتن جمله ی بی رحمانه ی
" مرا ببخش ، من لیاقت عشق تو را ندارم "
فکرت از سرم برده ، نه تنها خوابم را ، بلکه عقلم را ،
ای کاش یاد تو ، فکر تو ، درک داشت ، احساس داشت
و میفهمید چه بلاهایی و چه رنجهایی بر سرم آورده
اولش شیرینه
اولش عشق سرزده میاد تو دلت
اما...
اخرش تلخ
آخرش تموم هستی ات رو ازت میگیره تا از دلت دست برداره
امشب آسمانم تاب کشیدن ابرها را ندارد
کاش ابرها ببارند
شاید آسمانم نفسی تازه کند
وقتی در اتاقم تنها صدای...
تیکتاک ساعت را میشنوم...
و سکوت را...
آنوقت است که میفهمم...
این تو نیستی...
خیال توست...!
یه وقتایی لازم نیست حرفی زده شه بین دو نفر...
همین که دستت رو آروم بگیره.....
یه فشار کوچیک بده.....
این یعنی من هستم تا آخرش.....
همین کافیه....!