اشک
132 بازدید جمعه 17 خرداد 1392 شعر های عاشقانه,بزن باران برای من
برای اشکهای همچو بارانم
برای قلب رنجورم
برای جسم بیمارم
برای قصه ی راهم
برای عشق وایمانم
آه ای باران ببار
آه ای باران ببار
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
محرم ماه آن عبدخدا | 0 | 227 | love77 |
دوست يابي | 3 | 320 | paniiiz |
بسلامتی خودم | 2 | 427 | golemaryam |
عکس سلفی سردار آزمون بعد از برد با تماشاگران ایران | 1 | 301 | farzad |
بسلامتی.... | 0 | 325 | love77 |
تو اینجایی ! کنار دستم .. | 0 | 319 | roya72 |
لیورپول مشتری جدید سردار آزمون | 0 | 403 | farzad |
آرسنال خواستار جذب سردار آزمون شد | 0 | 351 | farzad |
علی کریمی: برای بازگشت به پرسپولیس امید دارم/ پرسپولیس هنوز شانس قهرمانی دارد | 0 | 300 | farzad |
علی کریمی در پاسخ به کیروش: آمادهام! | 0 | 307 | farzad |
بزن باران برای من
برای اشکهای همچو بارانم
برای قلب رنجورم
برای جسم بیمارم
برای قصه ی راهم
برای عشق وایمانم
آه ای باران ببار
آه ای باران ببار
دلـــــــــم میگـــــــــیرد
وقـــــــــــتـ ی مــــــــــــــــیدآنم
در دنـــــــــــــیآیِ بــــــــــ ه این بــــــــزرگی
هیچ دلـــــ ی نیســ ت کــ ه بـــرآیِ مـ ن تنـــگ شـــود...
شـــــــــــــــک نکن!!!
آدمــها زمـانـــــﮯ از هــم دور میشوند...
کــــــــــــــه به کــس دیگـــرــــﮯ نــزدیک میشوند!!!
یکـــــــ ســـــری آدم هــــا هستــن کــــه اگــــه
تــــو زندگیتــــــــــ نمــــی اومـــدن ...
الان داشــــتــــی با خیــال راحتـــــــــــــ
نفــــــــس مـــی کشـــیدی ...
خیلی خیلی دور...
دست سرنوشت را …
بـایـــــــد قطــــــــع ڪـــــــرد …
او دزد ” آرزوهـــــــاے ” مـن اســــــت …
حســــــرت !
یعنے رو بـﮧ رویــــــــمـ نشستـﮧ اے
و باز خیســـــے چشمـــانـــمـ را
آن دستمال خشکــ بے احساس پاکــ کنــــد . . .
حســــــرت !
یعنے شانـﮧ هایت ، دوش بـﮧ دوشــــــمـ باشد
اما نتوانـــم از دلتنگے بـﮧ آن پناه ببـــــــرم . . .
حســــــرت !
یعنے تــــ ــــو
کـﮧ در عین بـــــــــودنت داشتنتــ را آرزو مے کنــــــــم....
زیاد خوب نباش …
زیاد دم دست هم نباش ...
زیاد که خوب باشی دل آدم ها را می زنی …
آدم ها این روزها عجیب به خوبی ،
به شیرینی ، آلرژی پیدا کرده اند …
زیاد که باشی ، زیادی می شوی …
برآنچه گذشت
آنچه شکست
آنچه نشد
آنچه ریخت
حسرت نخور
زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمیشد…
یه جور خاصی شدم
امروز با یه شوخی کوچیک انقدر گریه کردم
که واقعا فکر می کرد چیزیم شده و وجدان درد گرفته بود
نمی دونم چه مرگم شده
فقط دنبال بهانه می گردم
بازم مثل دیوونه ها شدم
صبح تا شب تو این اتاق و گوش کردن به یه آهنگ
اونم بی دلیل
فقط دلم گرفــــــــــــــــــــــــــته
البته همش هم بی دلیل نیست
اما از به زبون آوردن حرف دلم وقتی واسه هیچکی مهم نیست
خـــــــــــــــــــــــــــــــسته شدم
تنها چیزی که دارم خوب یاد می گیرم خفه شدنه
کاش وقتی از یه روز خسته می شدی
می تونستی خودت عقربه ها رو جابه جا کنی
تا روز تمام بشه
امشب غــم هــا . . .
برایـم مهــمانــی گــرفتــه انـــد . . .
و مـــن میخــواهـــم بتــرکـانــم . . .
همــه ی بغــض هایـــم را . . .
بعضی وقتا مجبوری تو فضای بغضت بخندی …
دلت بگیره ولی دلگیری نکنی …
شاکی بشی ولی شکایت نکنی …
گریه کنی اما نزاری اشکات پیدا بشن …
خیلی چیزارو ببینی ولی ندیدش بگیری …
خیلی ها دلتو بشکنن و تو فقط سکوت کنی …
کاش یکی پیدا میشد
که وقتی میدید گلوت ابر داره و چشمات بارون
به جای اینکه بپرسه
“چته ؟ چی شده ؟”
بغلت کنه و بگه “گریه کن” …
دلــــــــــــــــــگیرم
دست خودم نیست اما
از خودم و دنیام و سرنوشتم بیزارمــــــــــــــــــــ
دوست جونی ها شرمنده چند وقتی خیلی دیر به دیر میام
و کامنت هاتون رو دیر جواب میدم
هفته دیگه هم امتحانام شروع میشه
اگه دیر جواب دادم شرمنده همتون
هر وقت بتونم سر میزنم
مهم نیست فردا چی میشه مهم اینه که امروز دوستت دارم
مهم نیست الان کجایی مهم اینه که هر جا باشی دوستت دارم
مهم نیست تا ابد با هم باشیم مهم اینه که تا ابد دوستت دارم
مهم نیست قسمت چیه مهم اینه که قسمت شد دوستت داشته باشم
کاش کسی بود،
وقتی حالم را میپرسید،
میگفتم:خوبم.
بغلم میکرد و آروم در گوشم میگفت:
میدونم خوب نیستی...
دلتنگم دلتنگ آغوش گرم تو
دلتنگ آن تبسم تلخ ام
گوشخراش ترین آهنگ دنیا را شنیدم
صدای نفس نفس زدنت در آغوش او را
چه محکم تو را می فشرد در آغوش خود
اما تو به او خوب جواب نمی دهی
شاید به خاطر من باشد آن چهره ی خسته
نگران نباش من از هق هق خنده هات فهمیدم
فهمیدم دلت هنوز با منه می دونم
می دونم هنوزم منو دوست داری
دلم برای آخرین بوسه ات تنگه. . . . .
اصلا برای خداحافظی نبود
تو آنقدر آروم رفتی بی خبر،بی صدا
هنوزم راهی که رفتی رو گز می کن
دلــم گرفــتـه از آدمــايــي كــه ميــگن :
دوست دارم امــا مــعــنـيشـو نـمـيدونـن
از آدمـايــي كــه مـيـخـوايـن مــال اونـا بـاشـي امــا خـودشـون مــال تـو نـيستـن
از اونـايي كـه زيـر بـارون برات ميميرن و وقـتـي آفـتـاب مـيشـه
همــه چـيز از يـادشــون مـير
نه بــآل بـــآل میـزنی
نه دل دل مـیکـنی
نه داد و بیداد میـکـنی
نه گــریه میـکنی